روحيات شهدا و ايثارگران
با مشت به جنگ سرنيزه ميروند
مردم ايران الآن روحيهشان همچو قوي است که تانک از آن طرف ميآيد، سرباز با سرنيزه از آن طرف ميآيد، اينها با مشت جلو ميروند و با سنگ و با چوب با آنها مقابله ميکنند، اين زمين ميخورد، مرده است، آن يکي ميآيد جايش، هيچ کس در نميرود و اين روحيه است که اينها را عقب خواهد زد و الآن پيادهشان کرده است. [1] .
تاريخ 20 / 7 / 57
در کدام تاريخ چنين مردانگي و فداکاري از زنان ثبت شده است؟
امروز نونهالان هفت هشت ساله دبستانهاي ما فدايي ميدهند و در راه اسلام عزيز و کشور، خون نثار ميکنند. شما در چه تاريخي چنين ديدهايد؟ امروز زنهاي شيردل طفل خود را در آغوش کشيده و به ميدان مسلسل و تانک دژخيمان رژيم ميروند، در کدام تاريخ چنين مردانگي و فداکاري از زنان ثبت شده است. امروز غريو مرگ بر شاه از دل طفل دبستاني تا پيران بيمارستاني مجال را بر رژيم منحط پهلوي چنان تنگ نموده و اعصاب شاه را آنسان خرد کرده که دست از پا نشناخته و تسکين خاطر خود را با خون کودکان و جوانان ما بيمه ميکند. [2] .
تاريخ 20 / 7 / 57
مادراني که سه فرزندشان شهيد شده مايلند فرزند ديگرشان را هم بدهند
اين جمعيت ما جوري شده بود و متحول شده بودند، که اين تحول باز تحول اسلامي بود، جوري شده بودند که شهادت را براي خودشان يک فوز عظيم دانستند. من در نجف بودم، يک جوان خيلي زيبا و در سن بين بيست تا سي آمد پيش من و مرا قسم داد که شما دعا کنيد که من شهيد بشوم. اين روحيه مادرهايي که دو، سه تا از بچههايشان را داده بودند، وقتي که به ما ميرسيدند ميگفتند که اين فداي اسلام و من باز يکي دارم که آن هم باز ميخواهم شهيد بشود. يک همچو روحيهي فداکاري يعني همان روحيهاي که در زمان رسول الله (ص) براي مردم پيدا شده بود و در ظرف نيم قرن مسلمين را بر تقريبا دنياي آن روز غلبه داد، اين روحيه در ملت ما پيدا شده بود که خودشان را با شوق و اشتياق ميخواستند فدا بکنند. آنچه ما را غلبه داد اين روحيه بود، فلسفه نبود، جهانبيني نبود، اسلامشناسي نبود، هيچ اين حرفها نبود، اين روحيه که در ملت پيدا شد و اين تحرکي که پيدا شد يک مطلب غيبي بود که در ظرف مدت کوتاهي يک همچون تحول روحي در جمعيت پيدا شد و ما تا اينجا که آمديم، با اين تحول روحي همراه هستيم. [3] .
تاريخ 17 / 1 / 58
جوانهاي ما از شهادت استقبال ميکردند
شما ملاحظه کرديد که جوانهاي ما که شهيد شدند، همهي اينها شهادت را استقبال ميکردند، اين براي قدرت اسلام بود و از حالا به بعد هم بايد اين قدرت را حفظ کرد، اين ايمان را حفظ کرد، تا اين وحدت کلمه حفظ بشود تا پيروز بشويم ان شاءالله و من اميدوارم که با وحدت کلمه و قدرت ايمان ما اين راه را تا آخر برسانيم آنطوري که ميخواهيم. [4] .
تاريخ 19 / 1 / 58
ملت ما مثل اصحاب رسول الله آرزوي شهادت ميکردند
و ما با اين قدرت ايمان که همه اقشار ملت ما با هم فرياد اسلام را زدند پيروز شديم نه با عده و عده، ما هيچ نداشتيم و آنها همه سلاحها را، لکن ما مسلح به سلاح ايمان بوديم و ملت ما آرزوي شهادت ميکردند مثل اصحاب رسول الله در صدر اسلام. همانها که با عده کم امپراطوريهاي بزرگ را شکست دادند ما هم با يک عده کم و با نداشتن ساز و برگ جنگي يک امپراطوري دو هزار و پانصد ساله جبار را با پشتيباني ابرقدرتها از او، شکستيم و شکست داديم و اين سد بزرگ را از پيش پاي ملت خود برداشتيم. [5] .
تاريخ 5 / 2 / 58
روحيهي شهادتطلبي بالاتر از اصل مبارزه است
قيام براي خدا و استقامت دنبال آن قيام، در وصيت خدا به وسيله پيغمبر براي امت اين است که قيام کنيد براي خدا، يکي يکي قيام کنيد، جمع جمع قيام کنيد. لکن قيام براي خدا. در اين آيه [6] است که استقامت کنيد. شما ملت قيام کرديد و بحمدالله قيام شما براي خدا بود، همه فرياد ميزديد که ما جمهوري اسلامي ميخواهيم. براي احکام اسلام قيام کرديد. امر اول را که فرمودهاند قيام کنيد براي خدا، اطاعت کرديد، باقي مانده است امر دوم «فاستقم کما مرت و من تاب معک» [7] استقامت کنيد، اين قيام را حفظ کنيد، اين تحول روحي که براي شما ملت حاصل شده است، حفظ کنيد، استقامت کنيد، نگه داريد اين تحول انساني که بالاتر از تحولهاي فعال خارجي است، اين تحولي که شما را براي رسيدن به آمال مشتاق کرد که خون بدهيد، اين تحول انساني که شما براي برادرانتان حاضريد جان بدهيد و حاضريد مال بدهيد و حاضريد وقت صرف کنيد، اين تحول مهم بود، اين تحول بالاتر از اصل مبارزه بود.
تحول نفساني، تحول روحي، تحول انساني، اين تحول را حفظ کنيد، مستقيم باشيد، استقامت کنيد، دشمن در توطئه است. دشمن در حال توطئه و نقشه است. اگر استقامت نکنيد. اگر اين تحول را حفظ نکنيد، شايد خداي نخواسته دشمن پيروز شود. اين تحول روحي، اين تحول انساني، اين تحولي که اساس پيروزي شما بود، اين تحول را حفظ کنيد تا پيروز شويد. خداوند ان شاءالله به شما سلامت و سعادت عنايت کند و استقامت که بالاترين نعمت است. قيام براي خدا و استقامت در آن قيام. تا اينجا قيام کرديد و پيروز شديد، اگر استقامت کنيد پيروز خواهيد شد، اگر استقامت کنيد اين عدهاي که در صدد توطئه هستند ريشهکن خواهند شد. [8] .
تاريخ 4 / 3 / 58
امور مادي و گردش زندگي اين دنيا مطرح نبود
جوانهايي ميآيند پيش من و ميگويند دعا کنيد که ما شهيد بشويم، ما شهادت را ميخواهيم اين يک تحولي بود که براي اين ملت پيدا شد و گرايش زندگي اين دنيا خيلي مطرح نبود، شهادت را ميخواستند. چنانچه دنيا و اين امور مادي و اين زندگي مطرح بود نميرفتند در مقابل توپها و در مقابل تانکها و مسلسلها. آنان در مقابل توپ و تانک رفتند، از بچه کوچک گرفته تا بزرگها، از دانشگاهي تا علماي مذهب، از بازاري تا کارگر و ارتشي. [9] .
تاريخ 28 / 3 / 58
به عشق اينکه شايد شهيد شوند به خيابانها ميريختند
همين ديروز بود که اينجا ميرفتم يک کسي در گوش گفت که دعا کنيد من شهيد بشوم. اين تحول که مردم شهادت را براي خودشان فوز عظيم ميدانستند و ميآمدند توي خيابانها به عشق اينکه شايد هم شهيد بشوند. اين تحول اسباب اين شد که اين پيروزي حاصل شد و الآن اين تحول را بايد حفظش کنيم. [10] .
تاريخ 13 / 4 / 58
اين روحيه انقلابي يک معجزه الهي است
ما الآن مشاهدهمان هست که جوانهاي ما، چه جوانهاي نيروهاي انتظامي و چه جوانهاي معمولي و پاسدارها و حتي بازاريها مکرر ميآيند پيش من حتي امروز و آرزو ميکنند، به من ميگويند شما دعا کنيد که ما شهيد بشويم. اين روحيه، انقلابي که در نفوس پيدا شده است، اين يک معجزه الهي است بشر نميتواند يک ملت را چنين متحول کند، اين دست غيبي در کار است. [11] .
تاريخ 11 / 6 / 58
جوانهاي ما شهادت را آرزو دارند
شهادت براي ما فيض عظيمي است و جوانهاي ما شهادت را آرزو دارند و ملتي که شهادت را آرزو دارد پيروز است و شماست ملت پيروزيد ان شاء الله. [12] .
تاريخ 21 / 6 / 58
روحيهي شهادت طلبي ملت ما بر تانکهاي عالم مقدم است
من مطمئنم به اينکه شما پيروز ميشويم ان شاء الله براي اينکه يک همچو روحيهاي امروز من در بين ملتمان ميبينم، يک دفعه و دو دفعه نبوده است، از نجف تا اينجا مواجه شدم من با جوانهاي زيبا، جوانهايي که اول جوانيشان است و اينها يکيشان آمد در نجف. آمد جلو من نشست بنا کرد قسم دادن من را که شما... قسم داد که من شهيد بشوم، بعدا که ما در اينجا آمديم، زن اين تقاضا را کرده، جوانها اين تقاضا کردهاند، زني که بچههايش را از دست داده است باز ميگويد که من يکي دو تا دارم اين [را] هم ميدهم. اين روحيه، روحيهاي است که اطمينان براي ما ميآورد. اين بر همه تانکهاي عالم مقدم است؛ يعني پيروز ميشويد. اين روحيه، روحيهاي است که خداي تبارک و تعالي انعام کرده است، مرحمت کرده است. اين مرحمت الهي را حفظ کنيد. اين امانت است. اين را کوشش کنيد محفوظ بماند. مادامي که اين روحيهي الهي، اين هديهي الهي در بين شماها هست از هيچ نترسيد، نگراني هيچ وقت نداشته باشيد، به فکر اين نباشيد که چرا به ما «احسنت» نگفتند. چرا به ما اجر ندادند، چرا به ما مثلا همراهي نکردند. خدا همراه شماست، امام زمان سلام الله عليه دعاگوي شماست، از چه ما ميترسيم؟ ما چرا بترسيم؟ مايي که راهمان راه خداست، مايي که در مقابل اين قدرت شيطاني که همه چيز ما را، اسلام ما را، جوانان ما را، همه چيز ما را از بين برد، قيام کرديم، از چه بترسيم؟ از اين بترسيم که کشته ميشويم؟ خوب، بشويم، جوانهاي ما همه کشته شدند. از اين ميترسيم که غلبه بکنند؟ غلبه هم بکنند ما ترس نداريم، براي اينکه ما حقيم. وقتي حق هستيم غالب هم بشويم. ما حق هستيم. مغلوب هم بشويم ما حق هستيم. و ان شاء الله غالب ميشويم. مطئمن باشيد، دلتان را به اين مبداء خير متصل کنيد، با خدا مناجات کنيد. [13] .
تاريخ 26 / 6 / 58
شهادت را شرف خودشان ميدانند
ما اشخاصي هستيم که در اين راه، شهادت را سعادت براي خودمان ميدانيم. ملت ما الآن هم از من ميخواهند که دعا کنم که شهيد بشوند. ملتي که شهادت را مي خواهند، او را از چه ميترسانند؟ او را از مردن ميترسانند؟ اينها شهادت را شرف خودشان ميدانند. آنها ما را از مردن ميترسانند؟ مردن براي آنها ترس دارد که قايل نيستند به ماوراء طبيعت. [14] .
تاريخ 3 / 9 / 58
براي شهادت پيشقدم هستند
ملتي که اينطور تحول پيدا کرده است که در سرماي اين راهها، بارنج، جوانهايش پياده ميآيند و غسل شهادت ميکنند و پيشقدم براي شهادت هستند، پيرزوند. شما جوانان پيروزيد ان شاء الله و آنها که گمان ميکنند که با يک تروري، با يک راه انداختن ناراحتيهايي ميتوانند اين ملت را از راه خودش منحرف کنند اشتباه ميکنند. [15] .
تاريخ 29 / 9 / 58
با روحيه شهادت طلبي مردم هم مشکلات را حل ميکنيم
امروز همه انقلابي و آماده شهادت هستند. من جدا اعلام ميکنم که ما ميتوانيم به آساني در برابر تجاوز امريکا بايستيم. امريکا ممکن است ما را شکست دهد، ولي نه انقلاب ما را و به همين دليل است که من به پيروزي خودمان اطمينان دارم. دولت امريکا مفهوم شهادت را نميفهمد. ما با چنين روحيهاي است که همه مشکلات ايران را حل ميکنيم. به شعارهاي مردم نگاه کنيد که ميگويند، «کارتر نميداند منطق شهادت چيست». [16] .
تاريخ 15 / 10 / 58
مکرر ميآمدند اصرار ميکردند که دعا کنيد شهيد شويم
ما بايد با يک همچو قدرت و روحيهاي که شما ميگوييد که آنها ميگفتند ما ميخواهيم شهيد بشويم به پيش برويم. من از آن وقتي که اين نهضت شروع شد مکرر هرچند روز يک مرتبه، زنان و مردان ميآمدند پيش من و اصرار ميکردند که شما دعا کنيد ما شهيد بشويم، من دعا ميکنم که شما موفق بشويد و ثواب شهادت داشته باشيد. براي اسلام خدمت کنيد، اين روحيه موجب پيشرفت است، جديت کنيد که اين روحيه محفوظ باشد. [17] .
تاريخ 25 / 2 / 59
ملت ما شهادت را ترجيح ميدهد
ملت ما شهادت را ترجيح ميدهد و ميگويد که ما ميخواهيم شهيد بشويم. از اول نهضيت تقريبا (من در نجف بودم آن وقت) تا حالا زن، مرد، جوانها ميآيند و از من استدعا ميکنند که شما دعا کنيد ما شهيد بشويم، من دعا ميکنم ثواب شهيد پيدا کنند. يک مجلس عقدي که ما چند وقت پيش از اين در همين تهران داشتيم آن زن و مردي که با هم ازدواج کردند بعد آن زن يک کاغذي به من داد خواندم ديدم ميگويد که شما دعا کنيد من شهيد بشوم. زني که تازه عروسي کرده، شوهر کرده ميگويد شما دعا کنيد من شهيد بشوم. يک ملتي که شهادت را ميطلبند و دعا ميخواهند براي شهادت، اينها از دخالت نظامي ميترسند؟ اينها از حصر اقتصادي ميترسند؟ [18] .
تاريخ 14 / 3 / 59
ملت ما به فداکاري خو گرفته است
ملت ما اکنون به شهادت و فداکاري خو گرفته است و از هيچ دشمني و هيچ قدرتي و هيچ توطئهاي هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نيست. [19] .
تاريخ 17 / 6 / 59
با آغوش باز شهادت را استقبال ميکنند
اين جوانهايي که در آن ميدان دارند جنگ ميروند و برادرهايشان ميبينند کشته شد و افتاد، هيچ فترت و فتوري در آنها دست نميدهد، به همانطوري که از اينجا با شوق رفتند، با همانطور در جنگ هم با اشتياق و با دلاوري و با جرأت، با آغوش باز شهادت را استقبال ميکنند. اين يک مسئلهاي است، ايران يک وضعي پيدا کرده است که ما نميتوانيم اين وضع را تعبيري از آن بکنيم جز اينکه بگوييم يک مملکت الهي است، يک مملکتي است که فهميدند افرادش و اشخاصش که براي اسلام بايد جانفشاني کرد. [20] .
تاريخ 6 / 8 / 59
پيرمردهاي هشتاد ساله براي رفتن به جبهه گريه ميکنند
ما وقتي يک ملت داريم که سي و چند ميليون است و بيست ميليون جوان داريم که آرزوي شهادت بسياريشان ميکنند، ديروز يک پيرمرد نزديک به هشتاد، تقريبا بين هفتاد و هشتاد بود، طوري که چيز بود، آمد با من مصافحه کرد و رفت آن کنار و دوباره من ديدم ايستاد و دوباره دارد ميآيد، دفعه دوم که آمد اينجا گريه ميکرد اشکهايش را من ديدم که آنجا جاري بود ميگفت من ميخواهم بروم جنگ بکنم. من گفتم به او که من و تو بايد دعا بکنيم. جوانها بايد جنگ بکنند. [21] .
تاريخ 12 / 8 / 59
پيرمردهاي ضعيف هم آرزوي جبهه دارند
شايد هر روز يا اکثر روزها جوانهايي اينجا بيايند و با گريه بخواهند که عازم به جبههها بشوند براي شهادت، حتي پيرمردهاي ضعيف هم اين آرزو را دارند و بچههاي نارس هم اين آرزو را دارند و اين براي اين است که در اين کشور، اسلام حکومت ميکند و حکومت اين کشور حکومت بر ابدان نيست، حکومت بر قلوب است. قلوب مردم با کساني که در اين کشور حکومت ميکنند همراه است و ملت است که حکومت ميکند. [22] .
تاريخ 13 / 12 / 59
جانبازان ميگويند دعا کنيد ما شهيد شويم
ديروز يک کسي که پايش از اينجا قطع شده بود، عصا زير بغلش گذاشته بود، آمده اينجا، من باهاش مصافحه کردم گفت دعا کنيد من شهيد بشوم. [23] .
تاريخ 24 / 3 / 60
شناخت شهادت طلبان مشکل است
شما [24] ملتي را که معلولانشان در تختهاي بيمارستانها آرزوي شهادت ميکنند و ياران را به شهادت دعوت ميکنند، نشناختهايد. [25] .
تاريخ 9 / 4 / 60
والدين شهدا گريه ميکنند که اجازه رفتن به جبهه بيابند
هر روز من ميبينم. پيرزن و پيرمردهايي هستند که ميآيند که پسرهايشان شهيد شدهاند، ولي با اين وصف ميآيند و گريه ميکنند که اجازه دهيد برويم جنگ. من به آنها ميگويم که شما هم مثل من پيرمرد هستيد و نميتوانيد بجنگيد. ميگويند ميرويم و يک کاري ميکنيم. اين است روحيهي مردم ما. [26] .
تاريخ 14 / 11 / 60
عشق به شهادت در دل زن و مرد و پير و جوان موج ميزند
ملتي که عشق به شهادت در دل زن و مرد و کوچک و بزرگش جوش ميزند و براي شهادت، هر يک بر ديگري سبقت ميگيرد و از شهوات حيواني و دنيايي گريزان بوده و عالم غيب و رفيق اعلي را باور کرده است با اين خسارات [27] ، هرچند بزرگ باشد از صحنه خارج نميشود. [28] .
تاريخ 22 / 11 / 60
در صدر اسلام نيز مثل جوانان ما نبوده است
امروز که داوطلبيني براي رفتن به جبههها اينگونه با آغوش باز شهادت را پذيرا هستند، حتي زمان رسول الله و اميرالمؤمنين سلام الله عليه به اين شکل نبوده است. [29] .
تاريخ 19 / 12 / 60
اشک ميريزند براي اينکه بروند جبهه و شهيد شوند
شما مثل اين پاسدارهايي که اشک ميريزند براي اينکه بروند به جبهه و شهيد بشوند کجا سراغ داريد. [30] .
تاريخ 1 / 1 / 61
همه با روي گشاده به طرف جبهه ميروند
اينها [31] نميدانند در يک کشوري که وضعش اينطوري است، همه مردمش فرياد ميزنند و به جنگ ميروند و عشق به فداکاري دارند، در يک همچو کشوري نميشود از اين کارها کرد. نميشود با اين کشور مبارزه کرد. نميشود در اين کشور کودتا کرد. کشوري که همه قواي نظاميش دنبال شهادت دارند ميروند و همهي قواي نظامي و انتظامي، پاسدار مسلحش و همه عشايري که آنها هم در جنگها وارد ميشوند، همه دارند با روي گشاده طرف شهادت ميروند، با يک همچو کشوري نميشود با يک گروه چند صد نفري يا بيشتر يا کمتر معارضه بکنند. [32] .
تاريخ 21 / 1 / 61
در همان حال که دستشان قطع شده به ميدان ميروند
يکي از آقايان به من گفت که در جبهه نوجوان دوازده سيزده سالهاي ديده است که دستش قطع شده و بلافاصله دست قطع شده خود را گرفته و رفته است به سوي ميدان جنگ. [33] .
تاريخ 4 / 3 / 61
پی نوشته ها :
[1] بيانات امام خميني در مورد مأموريت شاه - صحيفه نور - جلد 2 - ص 139 - 140.
[2] اعلاميه امام خميني به مناسبت چهلمين روز شهادت شهداي تهران - صحيفه نور - جلد 2 ص 142 - 143.
[3] بيانات امام خميني در جمع پرسنل صنايع نظامي و اهالي قم - صحيفه نور - جلد 5 - ص 256 - 257.
[4] بيانات امام خميني در جمع کارکنان مخابرات - صحيفه نور - جلد 5 - ص 272.
[5] بيانات امام خميني در ديدار با سفير تونس در ايران - صحيفه نور - جلد 6 - ص 87.
[6] قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموالله... (سوره سباء / 46).
[7] سوره هود / 112.
[8] بيانات امام خميني در جمع گروهي از معلمان - صحيفه نور - جلد 6 - ص 276 - 277.
[9] بيانات امام خميني در جمع گروهي از پاسداران - صحيفه نور - جلد 7 - ص 143 - 144.
[10] بيانات امام خميني در جمع استادان دانشگاه - صحيفه نور - جلد 8 - ص 9.
[11] بيانات امام خميني در جمع خانوادههاي شهداي پايگاه هوايي بوشهر - صحيفه نور - جلد 9 - ص 15.
[12] بيانات امام خميني در جمع گروهي از اعضاي جهاد سازندگي قزوين - صحيفه نور - جلد 9 - ص 98.
[13] بيانات امام خميني در جمع گروهي از پاسداران کميته مرکزي - صحيفه نور - جلد 9 - ص 151.
[14] بيانات امام خميني در جمع ارتش جمهوري پاکستان در بازگشت از سفر حج - صحيفه نور - جلد 10 - ص 225.
[15] بيانات امام خميني در جمع دانشآموزان دبيرستان الفتح دماوند - صحيفه نور - جلد 11 - ص 61.
[16] مصاحبه خبرنگار مجله تايم با امام خميني - صحيفه نور - جلد 11 - ص 201.
[17] بيانات امام خميني در ديدار با سرهنگ صدري - صحيفه نور - جلد 12 - ص 88.
[18] بيانات امام خميني در جمع اعضاي شرکت کننده در کنفرانس بينالمللي بررسي مداخلات آمريکا در ايران - صحيفه نور - جلد 12 - ص 138.
[19] پيام امام خميني به مناسبت دومين سالگرد 17 شهريور صحيفه نور - جلد 13 - ص 65.
[20] بيانات امام خميني در جمع نخستوزير و اعضاي هيأدت دولت - صحيفه نور - جلد 13 - ص 135.
[21] بيانات امام خميني در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط امام صحيفه نور - جلد 13 - ص 144.
[22] بيانات امام خميني در جمع هيأت بررسي کننده جنگ تحميلي عراق عليه ايران - صحيفه نور - جلد 14 - ص 117.
[23] بيانات امام خميني در جمع فرماندهان نيروهاي سهگانه ارتش - صحيفه نور - جلد 15 - ص 7.
[24] منافقين و دشمنان خارجي.
[25] پيام امام خميني به مناسبت شهادت 72 شهيد بزرگ انقلاب اسلامي - صحيفه نور - جلد 15 - ص 51.
[26] بيانات امام خميني در جمع ائمه جمعه استان خوزستان - صحيفه نور - جلد 16 - ص 27.
[27] شهادت شخصيتهاي بزرگ و متعهد.
[28] پيام امام خميني به مناسبت سومين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي - صحيفه نور - جلد 16 - ص 48 - 49.
[29] بيانات امام خميني در جمع ائمه جمعه استان مازندران صحيفه نور و دشت گردگان - صحيفه نور - جلد 16 - ص 71.
[30] بيانات امام خميني در ديدار با نخستوزير و اعضاي هيأت دولت - صحيفه نور - جلد 16 - ص 93.
[31] اشخاص منحرف داخل و خارج کشور.
[32] بيانات امام خميني در جمع نمايندگان عشاير کشور - صحيفه نور - جلد 16 ص 120.
[33] بيانات امام خميني در جمع ائمه جمعه استان کرمان - صحيفه نور - جلد 16 - ص 156.